جدول جو
جدول جو

معنی گزین فروش - جستجوی لغت در جدول جو

گزین فروش(کَ / کِ)
ابریشم فروش. فروشندۀ ابریشم. (شعوری ج 2 ورق 289) :
گزین فروش چو دیده دو زلف و گیسویش
خجل شده ست همین از متاع بی رویش.
ابوالمعالی (از شعوری ج 2 ورق 298)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گران فروش
تصویر گران فروش
کسی که کالایی را به بهایی گران تر از ارزش واقعی خود بفروشد
فرهنگ فارسی عمید
(دِهْ)
کزین فروشنده. فروشندۀ ابریشم خام. (ناظم الاطباء). فروشندۀ چیزها که از ابریشم خام کنند
لغت نامه دهخدا
(وُ لَ دَ / دِ)
فروشندۀ بنزین. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(چَ)
فروشندۀ گلیم. آنکه گلیم فروشد. کسایی. (دهار) (ملخص اللغات حسن خطیب) (تفلیسی)
لغت نامه دهخدا
(تیزْ)
آنکه متاع خویش را به قیمت گران فروشد. مقابل ارزان فروش. دندان گرد در تداول عامه. گران گاز. رجوع به گران گاز شود
لغت نامه دهخدا
(کَ دَ / دِ)
زیّات. (دهار). فروشندۀ زیت. فروشندۀ روغن زیتون. رجوع به زیّات و زیت و زیتون شود
لغت نامه دهخدا
(عَ قَ اُ دَ / دِ)
که دین را در برابر دنیا بفروشد و از دست دهد:
نباشند شاهان مادین فروش
بفرمان دارنده دارند گوش.
فردوسی.
بفرمان یزدان نهاده دو گوش
ازیشان نباشد کسی دین فروش.
فردوسی.
که ای زرق سجادۀ دلق پوش
سیه کار دنیاخر دین فروش.
سعدی.
- دین فروشان، یعنی اصحاب ریا. (شرفنامۀ منیری) :
دین فروشان را ببوی زلف او
طیلسان در وجه زنار آمده ست.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
تصویری از بنزین فروش
تصویر بنزین فروش
نفتکی نفت فروش فروشنده بنزین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گران فروش
تصویر گران فروش
کسی که کالای خود را ببهای گران فروشد مقابل ارزان فروش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گلیم فروش
تصویر گلیم فروش
کسی که گلیم را بفروش رساند فروشنده گلیم
فرهنگ لغت هوشیار